دورتموند میتواند گاهی شما را ناراحت کند اما بدون هیچ قید و شرطی، دوست داشتنی است
تاریخ انتشار: ۹ خرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۷۸۶۳۸۰۸
بازیکنان بروسیا دورتموند به هواداران قول دادهاند که با وجود ناکامی ناامید کنندهشان، فصل بعد قدرتمندتر باز خواهند گشت
در طول 10 سال قهرمانی متوالی بایرن مونیخ در بوندسلیگا، بروسیا دورتموند هیچگاه مانند این فصل نتوانسته بود تا این حد نزدیک به پایان دادن سلطه باواریاییها در آلمان و کسب قهرمانی باشد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
طرفداری | اما هواداران دورتموندی حاضر در سیگنال ایدونا پارک با تشویق و حمایت تیمشان حتی پس از این ناکامی ناامید کننده، باعث شدند بسیاری آنها را تحسین کنند و حال بازیکنان این تیم نیز درباره تجربهشان از این لحظات احساسی صحبت کردهاند. مارکو رویس کاپیتان زنبورها با منتشر کردن این عکس در حساب اینستاگرامی خود، نوشت:
در حال حاضر بیان افکار، احساسات و عواطفم در قالب کلمات برای من دشوار است. اما هنوز هم برایم اهمیت دارد که از شما تشکر کنم. کاری که خانواده بروسیا دورتموند در روز شنبه برای ما انجام داد، سرخوشی که وجود داشت، جو پیرامون استادیوم و آرزوهای خوبی که از سراسر آلمان دریافت کردیم، همگی منحصر به فرد بودند. همه اینها به ما نشان میدهند که این باشگاه و هوادارانش چقدر ویژه هستند. واکنش شما پس از پایان بازی، مرا به طور کامل تحت تاثیر خود قرار داد. من در ابتدا توان صحبت کردن نداشتم و خود را گم کرده بودم. میدانم که مرا صدا زدید اما در آن لحظه آن قدر در هم شکسته بودم که نمیتوانستم به آغوش شما بیایم. اما شما با واکنش مثبتتان، به من فهماندید که چه چیزی ارزش جنگیدن دارد. بله، دردناک است. بله، ما برای مدت طولانیای تا این اندازه نزدیک نشده بودیم اما هر کس که من، این باشگاه و شما طرفداران بروسیا دورتموند را میشناسد، میداند ما دوباره بر میخیزیم، به کار خود ادامه میدهیم و میجنگیم. درست مثل این باشگاه بزرگ که همیشه این کار را انجام داده است. سپاسگزارم.
یولیان برانت نیز که یکی از بهتری فصلهای خود را پشت سر گذاشت، در متنی زیبا خطاب به هواداران دورتموند نوشت:
و اگر دوباره شکست خوردید و در قعر چاه ایستادهاید، ما اینجا خواهیم ایستاد و میخوانیم: بروسیا، بروسیا بِ فائو بِ (BVB)
اخبار داغ
ستارگان آرژانتین در مراسم ازدواج لائوتارو مارتینز رئال مادرید در کمین برای شکار ستاره بایرن مونیخ هازارد پا جای پای بیل میگذارد؛ حقوق نجومی با نیمکتنشینی سورپرایز قلعهنویی برای استقلالیها؛ یک آبیپوش در تیم ملی آخرین حضور دربی بازها در دربی؛ استقلال برد، دماغ شکست، دو برادر ستاره زمین بودند!منبع: طرفداری
کلیدواژه: بروسیا دورتموند
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tarafdari.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «طرفداری» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۸۶۳۸۰۸ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
داستانی عرفانی با چاشنی فانتزی
در کتاب «روزهایی که از آن سر در نمیآوریم» با نویسندهای خلاق طرف هستیم که هم فوت و فن قصهگویی را خیلی خوب میداند و هم سعی در ارائه مفاهیم و مضامین جدید عرفانی و اسلامی دارد. - اخبار فرهنگی -
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، «روزهایی که از آن سر در نمیآوریم» تازهترین کتاب سیدمیثم موسویان، برگزیده جایزه قلم زرین است که از سوی نشر جمال برای نخستینبار در نمایشگاه کتاب تهران عرضه خواهد شد. ریحانه عارفنژاد، فعال حوزه کتاب، در یادداشتی به معرفی این اثر پرداخته و نوشته است:
پر رمز و راز، مثل سفر
بعضیها برای تفریح به سفر میروند، بعضیها برای زیارت و بعضیها برای دیدار دوست و آشنا. سفر اما گاهی میتواند برای کاری خیلی مهمتر باشد؛ کاری آنقدر مهم که زندگی چندین نفر به آن گره بخورد. سفر میتواند به مقصد یک خیابان دیگر، یک شهر دیگر یا حتی کشوری دیگر باشد. اما اگر در یک مورد به خصوص، از مبدأ دنیا شروع شود و مسیر آن هم از بهشت و جهنم بگذرد، چه اتفاقاتی خواهد افتاد؟
جورچین سفر
روستا دارد گرفتار عذاب میشود. عذابی که زندگی تکتک مردم را بیرحمانه تحت تأثیر قرار خواهد داد. عذابی که با خودش قحطی و مصیبت میآورد و نجات از آن، به راحتی ممکن نیست. سنگینی ترس و هراس حتی بیش از عذاب، تن روستاییان را میلرزاند. اما جادوگر روستا، عروسکباز سایهها، چیزهایی دربارۀ این اتفاق میداند و اینطور که پیداست، راه حلهایی برایش سراغ دارد. او از میان تمام زمانها و مکانهای هستی و نیستی، زمان حال این روستا را برای حضورش انتخاب کرده و حاضر است برای آنچه که میخواهد، از هر ورد و جادویی که در آستین دارد استفاده کند.
چهارنفر از مردان روستا، راهی یک سفر میشوند. سفری که نباید بیش از هفت روز طول بکشد و کسی از مسیر و مقصد دقیقش اطلاعی ندارد. همهچیز این سفر، مثل یک پازل کنار هم چیده میشود، اما هر مرحلۀ آن از چیزی که فکرش را میکردند، غریبتر و سختتر است. آنطور که جادوگر میگوید: «کسانی که در غلوزنجیر محدودیتهای درک خود قرار گرفتهاند، برای رهایی از زنجیر خودخواسته نیاز به تکانی دارند.» این چهارنفر که غرور و طمع و جنون دستوپایشان را بسته، باید از همهچیز بگذرند تا به کلید نجات روستا دست پیدا کنند. کلیدی که رازی است مخفی شده در خود سفر.
چهار راوی، چهار زبان!
«غرق در درخشش وهمآور نمادهای عرفانی، در میان لوازم کارم نشستم. گیاهان دارویی، معجونها و لقمههای باستانی، رازهایی را زمزمه میکردند. آنها فقط برای کسانی که جرأت ارتباط با ماوراءالطبیعه را دارند و به دنبال قدرتی واقعی هستند، نغمه میخوانند نه برای دهاتیهای پست. موکلین آتش که به صورت سایههای گریزان دور سرم میچرخیدند در برار من ظاهر شدند. صدایشان در گوشم طنین انداخت: «صدای ما را بشنو، ای عالم بزرگوار و منجم کبیر!»
زمانه زر و زور و گل محمدی!داستان به نوبت توسط چهار راوی _جادوگر، حشمت، کدخدا و گرگین_ روایت میشود. هرکدام از شخصیتها زبان و ادبیات منحصربهفرد خود را دارند، طوری که حتی بدون نگاهکردن به اسم راوی میتوانید هویت او را حدس بزنید. این ظرافت و دقت هنرمندانه در لحن شخصیتها، جذابیت داستان را دوچندان کرده است. نثر کتاب گاهی بسیار ساده و گاهی بسته به موقعیت، سنگین و پیچیده میشود. داستان از خطوط اول، با فضاسازی خیلی قوی، مخاطب را جذب میکند و تعلیق ماجرا او را تا انتهای داستان همسفر مردان روستا قرار خواهد داد.
کمی سحر و جادو
پیش از این، سیدمیثم موسویان را با کتابهای «بی نام پدر» و «مدرسۀ شبانه» میشناختم. آقای موسویان جوایز زیادی از جمله جایزۀ «بخش ویژۀ جلال آل احمد» و «نامزد نهایی بخش مجموعه داستان کوتاه جلال» را در کارنامه دارد. او «مدرسۀ شبانه»اش را کتابی در قالب الهی و عرفانی معرفی میکرد و اینبار هم سراغ داستانی در همان حال و هوا و با چاشنی فانتزی رفته است. با نویسندهای خلاق طرف هستیم که هم فوت و فن قصهگویی را خیلی خوب میداند و هم سعی در ارائه مفاهیم و مضامین جدید عرفانی و اسلامی دارد.
بهتر است برای توصیه کردن این کتاب به خوانندگان زیر 18 سال کمی احتیاط کنیم، اما باقی مخاطبان قطعاً از خواندن این ماجرای پر پیچ و تاب لذت خواهند برد. پس اگر این روزها مشغول تهیۀ فهرست خرید کتابهایتان از نمایشگاه هستید، جایی هم برای «روزهایی که از آنها سر در نمیآورید» باز کنید!
انتهای پیام/